به دلیل تورم تاریخی و اینکه ثبت داراییها در ترازنامه شرکتها بر مبنای بهای تمام شده تاریخی بوده هم اکنون اعدادی که در ترازنامه شرکتها نوشته میشود اعداد واقعی نیست. از طرفی بسیاری از ماشین آلات و تجهیزات شرکتها در حال مستهلک شدن هستند ولی به دلیل تجدید ارزیابی نشدن و درج نشدن قیمت واقعی در ترازنامه، استهلاکی هم که برای آنها حساب میشود پایین است.
بر این اساس برخی شرکتها، سودهای موهومی منتشر میکنند و مدیرانشان که با سهامدار تضاد منافع دارند تنها به دنبال گزارش دادن عملکرد بهتر هستند؛ در نتیجه سرمایه و نقدینگی لازم برای بازسازی و جایگزینی داراییهای مستهلک شده جمع نمیشود و سود شرکتها هم قاعدتا تکرار پذیر نخواهد بود. در شرایط تورمی یا باید شناسایی داراییهایمان بر اساس قیمت منصفانه یا قیمت بازار باشند نه بهای تمام شده یا اگر بر مبنای بهای تمام شده کار میکنیم باید به صورت مرتب این داراییها تجدید ارزیابی شود. طبق استانداردهای شماره ۱۱، شرکتها باید سه تا پنج سال یکبار تجدید ارزیابی بدهند که این اتفاق هم نمیافتد اما با این وضعیت تورم قاعدتا تجدید ارزیابی و یا لااقل افشای عدد درست داراییها الزامی است تا سرمایهگذاران بتوانند نگاهی درستتر و اطلاعات بهتری از وضعیت دارایی و عملکرد شرکت داشته باشند.
گاهی برخی با اتکا به اطلاعات نادرست و استفاده از همین ابهام باعث میشوند تا قیمت سهمی بالا رود و ادعای داراییهایی را میکنند که وجود ندارد. قاعدتا این موضوع به نفع شرکتها نخواهد بود ولی باعث میشود شرکتهایی که وضعیت و عملکرد بهتری دارند نسبت به شرکتهایی که وضعیت و عملکرد پایینتری دارند، مشخص شود. بنابراین اینکه برخی مدعی هستند اگر این موضوع اتفاق بیفتد دارایی شرکتها مشخص میشود و قیمت شرکتها بالا میرود یا برخی معتقدند که بعضی از شرکتها ممکن است از این قضیه ضرر کنند، هیچ کدام از این دو دسته شکی ندارند که شرایط واقعیتر و شفافتر میشود.
در این بین واضح است که هر طرحی موافق و مخالف دارد، مخالفان هم استدلالهای خاص خود را دارند. برخی نگرانند که اگر داراییها مخصوصا قیمت داراییهای استهلاکپذیر آنها واقعی شود، عدد استهلاک هم واقعی میشود که این هزینه استهلاک بعضی از شرکتها را زیانده کند. گروه دیگر مخالفان، سهامداران عمده و مدیران شرکتها یا حتی برخی از پیکره سیاستگذاران هستند که از تضاد منافع و ابهام استفاده میکنند. درمورد دسته اول(معتقد به بالا رفتن هزینه استهلاک) پاسخ این است که اگر ما عدد استهلاک را شناسایی نکنیم به این معنا نیست که دستگاه واقعا مستهلک میشود. اگر دستگاه در حال مستهلک شدن است ولی این استهلاک نادیده گرفته شود و در نتیجه آن سود شناسایی و تقسیم شود، بنابراین، این کار دستگاه را روز به روز فرسودهتر میکند و نمیتواند سودآوری خود را تکرار کند. در صورتی که اگر اعداد استهلاک را به درستی شناسایی کنیم و متناسب با آن هزینه بازسازی شرکتها را انجام دهیم، قاعدتا سودآوری میتواند بهتر باشد و مدیران نمیتوانند عملکرد غیر واقعی نشان دهند.
از آن جایی که در بورس آینده شرکتها خریداری میشود، وقتی شرکتها پویاتر باشند، آینده بهتری دارند که سهامدار خرد از این بابت نباید نگران باشد چون سهامدار خرد به راحتی میتواند پرتفوی خود را تغییر دهد به عبارتی اگر متوجه شد شرکتی سود موهومی دارد و به واسطه استهلاک سود شناسایی میکند و شرکت دیگری وجود دارد که شرایط بهتری دارد، میتواند پرتفوی خود را تغییر دهد.
- مهدی سوری - کارشناس بازار سرمایه
- شماره ۴۹۷ هفته نامه اطلاعات بورس
نظر شما